تعطیلات بهمنماه ۸۸ فرصتی را فراهم نمود که به اتفاق خانواده به زیارت عتبات عالیات مشرف شویم و چون پرواز ما از مشهد مقدس به مقصد نجف صورت میگرفت، به پابوس حضرت ثامن الحجج علی ابن موسی الرضا نیز مشرف شدیم. این سفرها هر چند کوتاه صورت میگیرد اما از برکات فراوانی برخوردار است که بعد از زیارت حضرت امیرالمومنین و ارباب بیکفن امام حسین علیهما السلام و دیگر ائمه مدفون در عراق، دیدار علما و بزرگان نجف یکی از برکات فراموش نشدنی این سفرها محسوب میشود.
مدتی است در سفرهایی که به عتبات مشرف میشوم، علاوه بر دیدار با مرجع جهان شیعه آیتالله العظمی سیستانی (دام ظله)، به دیدار یکی از بزرگان دریای بیکران علم و معرفت مشرف میشوم و از وجود محترم و نفیسش بهرهمند میشوم. تا به حال دوست نداشتم از شخصیت شخیص این سیّد بزرگوار سخن بگویم میترسیدم و میترسم که دیگران فکر کنند او نیز از سنخ همینهایی است که امروزه فراوان دیده میشوند؛ همانهای که شعار میدهند، بیانیه میپراکنند، سخنرانی و شلوغکاری و … دارند؛ اما در نزدیککردن خلقالله به خدا هیچ هنری ندارند.
نه! سید از این جرگه نیست. خانه گلین و محقری در نزدیکی و زیر سایه حرم امیرعالّم علی ابن ابیطالب برای زندگی دارد که هزاران هزار صفحه کتاب و تحقیق را که با دست خود نگاشتهاست را نیز در آن نگهداری میکند. آرام است و بیسر و صدا. محال است ذرهای تفاخر و تکبر در او ببینید. عربی و فارسی را شیرین سخن میگوید و خنده را برای انتشار صمیمیت ضمیمه آن میکند تا ابهت شخصیت بزرگش تو را از سخن گفتن باز ندارد. زیرانداز او یک پوستین قهوهای رنگ است که همرنگ عبای پیچیده به دور سید است. کمتر کتابی از کتب قدما را میبینید که در قدر و منزلت ائمه علیهم السلام سخن گفته باشد و تحقیق سید در آن دیده نشود. عشق عمیق او به اهلبیت و تعصیب عجیب و غریب او به دیانت و شرع از او اعجوبهای مثال زدنی ساختهاست. در کلامش هرگاه به نام حضرت ولی عصر ارواحنافداه میرسد احترام به مقام حضرتش در تمام وجود سید دیده میشود. جوانان محجوب و فاضلی اطراف او را احاطه کردهاند و از او خوشهچینی میکنند و او نیز ساده و بیآلایش آنان را مستفیض میکند. (و از جمله فضائل او همین است که با وجود کهولت سن جوانان را میفهمد و همراهی نیک برای آنان است.) از القاب و اوصاف دروغینی که برای آخوندها امروزه میسازند دور است و به راستی میتوان گفت «مرد خداست»؛ زیرا او همگان را با فعل و قولش به خدا دعوت میکند نه به خود. او میخواهد مرید خدا و اهلبیت بسازد، نه مرید خود و منیات پست انسانی. وقتی از آثارش سخنی به میان میآید، میگوید: مهدی (نام کوچک ایشان) در فلان کتاب تحقیق کرده و نوشته … نه دفتری با میزهای چند میلیونی دارد و نه خدم و حشمی برای فریب مردم، (وقتی سوالی را از ایشان پرسیدم، یک جعبه خالی موز را از جوانی مطالبه کرد و نوشتههایی را از آن بیرون کشید و گفت در این کتاب چاپ نشده، مهدی جواب شما را نوشته) خیلی سخت است که انسان خودش را نگه دارد و با وجود هزاران هزار صفحه تتبع و تحقیق و پشتسر گذاشتن سالیان دراز در علم و معرفت، خود را هیچ بداند و برای خود حریمی نسازد. ظاهرا مجاورت با قطب عجایب امیرالمومنین در ایجاد این اعجوبهها، بیتاثیر نمیباشد که نمونههای فراوانی از این دست را تاریخ از شهر نجف برای ما به نمایش میگذارد.
آری، «آیتالله سید محمدمهدی خرسان» فقیهای متبحر و متتبع است که در حیطههای مختلف علم و معرفت قلمزنی نمودهاست و بوی بزرگانی چون علامه مجلسی را میتوان از وجود او استشمام نمود. در این سفر از او اجازه خواستم از ایشان عکس بگیرم ضمن قرائت شعری از ادبای عرب فرمودند من چه ارزشی دارم که عکسم ارزش داشتهباشد؛ اما همه فضلا، علما و اهل تحقیق که ایشان را درک کردهاند مقام و قدر منزلت او را میشناسند. امیدوارم که مردم به دامان این عالمان راستین باز گردند و از فیوضات آنان بهرهمند شوند.