امروز توفیق پیدا کردم کتابی را به اتمام برسانم که از جنبههای مختلف قابل بررسی و تحقیق است. شاید مانند این کتاب در حوزههای علمیه هم مکرر نوشته شدهاست و هم مفصّل اما نکاتی در صدور این کتاب وجود دارد که در نوع خودش کم نظیر است؛ چون بحث مطروحه این کتاب یک بحث تخصصی است، به جزئیات آن ورود پیدا نخواهم کرد و فقط یکی از جنبههای بیرونی و اجتماعی آن را دنبال مینمایم. کتاب مورد بحث، تقریرات درس خارج حجه السلام و المسلمین سید محمدرضا سیستانی در مبحث حج است که توسط شاگردانش به نگارش درآمده است و تا به حال چند جلد آن به زیور طبع آراسته شدهاست. آنچه به قوام و ارزش این نوشتار افزوده است، شخصیت استادی است که تقریرات درسش نگاشته شدهاست.
سید محمدرضا سیستانی کیست؟
سیّد محمّدرضا سیستانی، فرزند مرجع بزرگ شیعیان حضرت آیت الله العظمی سیستانی (دام ظله) است که در کنار فرزند دیگر آیت الله، یعنی سید محمّدباقر سیستانی (حفظه الله) کرسی درس شان در حوزه علمیه نجف از پربارترین محافل علمی محسوب میگردد و اهل فن و کسانی که با مباحث کاربردی حوزه آشنا هستند، نیک میدانند که اداره نمودن و بستر سازی یک درس خارج پر بار آن هم در حوزهای مانند نجف از چه پایهای از علم و شخصیت علمی خبر میدهد.
آنچه تعجب آگاهان را دو چندان نمودهاست، این میباشد که سیّد محمّدرضا سیستانی بازوی پرقدرت پدر در همه امور و شئونات است و موتور محرکه تشکیلات کم طول و عرض اما پر عمق و محتوای آیت الله سیستانی، همین مدرس فرهیخته و غوّاص عمیق عرصه فقاهت است. آنانکه به ملاقات مرجع شیعیان در نجف رفتهاند، میدانند و میفهمند که سیّد محمّدرضا چگونه و با چه حساسیتی به اداره امور میپردازد. از صبح پا به پای اعضای دفتر (یا بهتر بگوییم اعضای دفتر پا به پای او) شروع به کار میکند و وسواسهای لازم برای اداره دفتری چون دفتر سید سیستانی (تعبیری که عربها از آیت الله العظمی سیستانی دارند) را از خود بروز میدهد. او به خوبی میداند کدام فرد را میبایست در کدام جایگاه پذیرائی نماید و شئونات و احترامات مختلف را با تواضعی عجیب همراه با وقاری ستودنی رقم میزند. راقم این عبارات خود به دفعات و مکرر نکاتی درس آموز را در رفتار این فقیه متواضع دیده است. اولین جلوه تواضع او این است که وی با دارا بودن وجاهت یک مدرس عالیقدر آن هم در حوزه نجف، خودش را به تعبیر بنده “قربانی” نموده و در جهت حفظ دستگاه مرجعیت شیعه که همانا حفظ تشیّع در آن نهفته است، همچون چشمی بینا بر ورودی درب منزل مرجعیت، امور را رصد مینماید و با تدبیر و مدیریتی مثال زدنی، الگوی مناسب از یک “بیت موفق” را به نمایش گذاشتهاست. بیتی که در یک کوچه تنگ و طول و عرضی کوچک پذیرای مهمانانی از تمامی اقشار و طبقات است از سردمداران کشورهای مختلف دنیا گرفته تا آن پیرمرد گرفتاری که برای حل مشکلاتش راه خانه سید سیستانی را در پیش گرفته است. او با حوصلهای عجیب در تمام مدتی که بیت مرجع شیعیان، برنامه پذیرش دارد در جلو درب ایستاده است و برای همگان آغوش میگشاید در ملاقاتها آنگاه که تنظیمات به جهت فرمایشات شیرین پدر و یا سخن مهمانان به درازا میکشد، دقت در حرکت دستان سید محمّدرضا شما را به نوع مدیریت او راهنمایی میکند. در لحظات حساس شرم و حیای دینی و احترام به مهمان از یک سو و به هم ریختن ساعات ملاقات دیگران از سوی دیگر او را وادار میکند دائما دستان خود را به هم بپیچاند و ناظر فهیم را به این حقیقت رهنمون میسازد که سید محمدرضا در بین امواجی از اخلاق اسلامی و مدیریتی جامع غوطهور است و میبیند که او چگونه ماهرانه زمام امور را به دست میگیرد و با تدبیر مسئله را فیصله میدهد. در یک صبح عید فطر که حقیر مشرف به بیت مرجعیت بودم با چشم خود دیدم که هر که با هر عنوان و مقامی که وارد گردید سید محمدرضا او را میبوسید و با ذکر دعای او را به دالان رسیدن به اتاق پدر راهنمائی میکرد. دیدن این صحنهها از یک سوی انسان را به شعف وامیداشت و از سوی دیگر این سوال در ذهن انسان منصف جریان پیدا میکند که این چه توان و انگیزه است که در وجود این مدرس فرهیخته به ودیعه نهاده شده است.
باز نمودن ابعاد مختلف اداره بیت مرجع اعلای شیعیان (مانند پاسخ استفتائات، صدور قبوض، نمایندگیهای سطح جهان، ساخت وسازها، پیگیری سایتها، روزنامهها، اخبار مختلف جهان، ملاقاتهای حساس و…) نه به صلاح است نه شدنی؛ ولی آنچه واضح و روشن است این میباشد که ستون مستحکم اداره این مجموعه سید محمدرضا سیستانی است که همگان مراتب علم، درایت، تواضع و دور اندیشی او را میشناسند.
او با مدیریت خاص خود توانستهاست بیت مرجع بزرگ شیعه را از “حاشیههای خطرناک” دور نماید و در جهت آزادشدن پتانسیل مرجعیت در حفط کیان شیعه قدمهای موثر و بلند بردارد. این یک واقعیت است که انجام یک پرژه موفق رابطه مستقیم با نیروهای عامل دارد و سید محمدرضا یکی از اصلیترین عوامل موفقیت بیت و شخص آیت الله سیستانی در اداره امور است.
اگر ابعاد مختلف سید محمدرضای مدیر را مورد بررسی و شرح کارهای روزانه او را مورد مداقه و نظر قرار دهیم و از پیچیدگیهای موجود در اداره بیتی مانند بیت آیت الله العظمی سیستانی (دام عزه) نیز با خبر باشیم، چارهای نداریم با صادر شدن اثری علمی به این حد از ظرافت و نکته پردازی انگشت به دهان بگیریم و سوال ذهن را به زبان بیاوریم که “با آن همه اشتغالات این بروز علمی چگونه امکان پذیر است”.
بنده در یک جایی نوشته بودم و حال نیز آن را تکرار میکنم که نجف اشرف چون مدفن ابوالعجائب، امیرالمومنین، باب علم رسول است، لازمهاش این است که از آن اعجوبههایی نیز بروز نمایند که با مولفههای عادی جامعه قابل تعریف نباشند. خدا به جسم، جان و قلم این سرباز با وفای مکتب شیعه استقامت و برکت عنایت فرماید تا هر چه بیشتر بتواند خدمات علمی خویش را به جامعه حوزوی ارائه دهد.