محرم و صفر، ماه حزن و اندوه دین و دینداران به پایان رسیدهاست و ربیعالاول به عنوان ماه سرور و شادی معروف گردیدهاست؛ در حالی که این ماه نیز خالی از اتفاقات حزن آلود نیست و سرور و غم را با هم در خود جاى دادهاست. روزهاى اول، سوم، پنجم، هشتم، نهم، دهم، دوازدم، شانزدهم، هفدهم، نوزدهم، بیستم، بیست سوم و بیست و پنجم این ماه، ایام پرخاطرهاى از شادى و اندوه اهل بیت علیهم السلام است. حوادثی همچون ولادت پیامبر صلى الله علیه و آله، لیلهالمبیت و هجرت پیامبر صلى الله علیه و آله، ورود حضرت به مدینه و ولادت امام صادق علیه السلام از روزهاى بیادماندنى این ماه است . ازدواج پیامبر صلى الله علیه و آله با حضرت خدیجه علیها السلام، و ورود حضرت معصومه علیها السلام به قم، روزهاى دیگرى است که خاطرههاى خوشى را بر جاى گذاشتهاست. مرگ خلیفه دوم و یزید بن معاویه و عمر بن سعد برگهاى دیگرى از دفتر شادى اهل بیت علیهم السلام در این ماه است و آغاز وجوب نماز، عمود دین اسلام واقعه دیگری است که ماه ربیع الاول بستر آن میباشد.
اوایل ماه ربیع الاول بستر حوادثی است که رنج آورترین آنها هجوم به خانه امیرالمومنیین علیه السلام پس از دفن بدن مطهر پیامبر صلى الله علیه و آله و تخریب کعبه توسط یزید بن معاویه است.
سوم ربیع الاول در تقویمهای شیعی، مصادف با سوزاندن کعبه و سالروز حمله به مکه معظه توسط سپاهیان یزید در سال ۶۴ ه.ق است. واقعه حمله به شهر مقدس مکه به دستور یزید بن معاویه از مسلمات تاریخی است. صاحب تتمه المنتهی مینویسد: «به دستور یزید خانه کعبه را با منجنیق خراب کردند. این فاجعه یازده روز قبل از هلاکت یزید به وقوع پیوست.» (۱) و مورخان معروف اهل تسنن از جمله طبری در تاریخ خود (۲) و ابن اثیر در کتاب الکامل (۳) نیز آن را نقل کردهاند.
سید و سالار شهیدان به خاطر احتمال کشتهشدن در مکه و جهت حفظ و حرمت این سرزمین، این سرزمین را به سوی کوفه ترک کرد ولیکن زبیریان طالب قدرت برای حفظ ریاست وجان خویش، خود را متحصن در کعبه کرده و موجبات بیاحترامی به آن بیت شریف را پدید آوردند. ابن زبیر (۴) از جمله افراد با نفوذی بود که پس از مرگ معاویه با یزید بیعت نکرد و با او بر سر ریاست مقابله نمود، در این نبرد ابتدا مسلم بن عقبه از جانب یزید مامور دفع عبدالله شد ولی در میان راه به هلاکت رسید و بجای او حصین بن نمیر فرمانده سپاه شد. حصین بن نمیر، یکى از سران امویان از قبیله «کنده» و از «بنی تمیم» بود که از جنایت و شقاوت هیچ کوتاهی نمیکرد. وی همواره با آل على دشمنى داشت. او در جنگ صفین، در سپاه معاویه بود. در زمان خلافت یزید هم بر عدهاى از سپاه، فرماندهى داشت. پدرش، «تمیم بن اسامه بن زبیر بن ورید تمیمی» همان کسی است که وقتی امیرالمومنین علی علیهالسلام فرمود: «سلونی قبل ان تفقدونی» از من هر چه میخواهید بپرسید قبل از این که در میان شما نباشم، پرسید تعداد موهای سر من چقدر است؟ (۵) البته حضرت فرمودند: به خدا قسم میدانم، ولیکن کجاست برهان آن! یعنی از کجا بر تو معلوم کنم که عددش همانست که من میگویم.
حصین از جنگآوران و پهلوانان عرب نیز بود و همیشه با آل البیت علیهم السلام دشمنی داشت و از مخالفان سرسخت شیعه بود. وی در دوران آمدن حضرت مسلم بن عقیل در کوفه، رئیس پلیس ابن زیاد بود و ماموریت داشت براى یافتن و دستگیرى مسلم، خانههاى کوفیان را تفتیش کند. او همان کسی بود که قیس بن مسهر، فرستاده امام حسین علیهالسلام را دستگیر کرد و نزد ابن زیاد فرستاد و قیس به شهادت رسید. در حادثه عاشورا، از فرماندهان گروه تیرانداز بود که به سپاه امام حسین علیهالسلام حمله کردند. او پس از شهادت حبیب بن مظاهر، سر مقدس او را در کوفه بر گردن اسب خویش آویخته بود تا به آن افتخار کند. به نقلى، بعدها پسر حبیب (قاسم) کمین کرد و او را کشت. برخى هم قتل این جنایتکار را به دست یاران مختار ثقفى در سال ۶۶ ه.ق در نهضت خروج مختار، در نزدیکیهاى موصل نوشتهاند. (۶) به نقلى، بعدها پسر حبیب(قاسم) کمین کرد و او را کشت. برخى هم قتل این جنایتکار را به دست یاران مختار ثقفى در سال ۶۶ ه.ق در نهضت خروج مختار، در نزدیکیهاى موصل نوشتهاند. او همان کسی است که هنگامى که عبدالله زبیر در مکه بر ضد یزید سر به مخالفت برداشته بود، بر کوه ابوقبیس منجنیق نهاد و کعبه را هدف قرار داد. وی با سلیمان بن صرد و توابین جنگید. در دوران حکومت یزید، به دستور او در حمله و محاصره مدینه شرکت داشت و در سرکوبى نهضت توابین حضور داشت و سه سال بعد (در سال ۶۷ ه.ق) به دست ابراهیم بن اشتر کشته شد. (۷)
لشکر شام به فرماندهی چنین جرثومه پلیدی به مکه حمله ور شد جنگ میان سپاه حصین بن نمیر و یاران عبدالله بن زبیر ابتدا در بیرون شهر مکه انجام شد. پس از کشته شدن تعداد زیادی از افراد عبدالله بن زبیر وی به داخل شهر مکه پناهنده شد. سپاه حصین بن نمیر بیش از دو ماه (۸) شهر مکه را به محاصره خود در آوردند و در بالاى کوههاى مکه که مشرف بر خانهها و مسجدالحرام بود، اجتماع کردند بر کوههای مشرف بر مسجدالحرام از جمله کوه احمر، پشت دارالنَدوه و کوه ابوقُبَیس منجنیق نصب کردند و با پرتاب سنگ و گلولههای قیراندود و شعلهور، زبیریان را زیر فشار قرار دادند و پیوسته سنگ و نفت بر مکه و مسجد میافکندند صاحب «الامامه و السیاسه» مى نویسد: «لشکر حصین بن نمیر حرکت کرد تا به مکه رسید. عده اى اسب سوار را فرستاد تا پایین مکه را به دست گیرند. در آنجا وسایل جنگى و منجنیق ها را نصب نمودند و به لشکریان خود دستور داد تا روزى ده هزار صخره به طرف مکه رها کنند. (۹) آنان پارچههایی از پنبه و کتان به نفت آلوده میساختند و بر خانه خدا میانداختند و آنها را آتش میزدند تا آنکه کعبه معظّمه سوخت و بناى آن منهدم گشت و دیوارهاى آن فرو ریخت و شاخهاى گوسفندى که به جهت فداى اسماعیل آمده بود و بر سقف آویخته بودند، هم سوخت». این فاجعه یازده روز قبل از هلاکت یزید به وقوع پیوست. (۱۰)
یزید بلافاصله از دنیا رفت و وقتی خبر مرگش به مکه رسید، ابن نمیر دست از جنگ برداشت و با لشکر خویش به جانب شام روانه شد. ابن زبیر زنده ماند البته هنگامی که عبدالملک بن مروان به فرمانروایی رسید در سال ۷۲ ه.ق برای شکست دادن عبدالله بن زبیر به مکه حمله کرد و بعد از هشت ماه محاصره آنجا، کعبه را ویران نمود و عبدالله بن زبیر را کشت. (۱۱) حمله به مدینه وقتل عام مردم در واقعه حره و تخریب خانه خدا در کنار شهادت امام حسین وخاندان واصحابش حاصل حکومت ننگین یزید بر مسلمین در سه سال خلافتش بود.
پانویس
- تتمه المنتهی: ص ۶۳
- تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج ۷ صص ۳۱۲۱-۳۱۱۷٫
- کامل ابن اثیر، ترجمه عباس خلیلی، ج ۳، صص ۲۶۰-۲۵۸٫
- عبدالله بن زبیر بن عوّام بن خُوَیْلد از تیره بنیاسد قریش، مکنّا به ابوبکر و ابوخُبَیب و پدرش عمهزاده پیامبر و مادرش اسماء، دختر ابوبکر است ابنزبیر بارها به این نسبتها افتخار میکرد. پس از تولد ابوبکر در گوشهایش اذان گفت. او پوستی به رنگ سبز تیره و بدنی لاغر و نحیف، قدی میانه، محاسنی زرد و بسیار کم پشت و موهایی بلند و پر پشت داشت و پدرش وی را شبیهترین مردم به ابوبکر میدانست. ابن زبیر به عنوان وصی عایشه پس از مرگ او به سال ۵۷ق. بر پیکرش نماز گزارد.
- سفینه البحار، ج۱، ص ۲۸۱٫
- مروج الذهب،ج ۳،ص ۹۷٫
- دائره المعارف الاسلامیه، ج ۷، ص ۴۵۸
- لشکر شام، مکه را از ۱۳ صفر سال ۶۴ق. محاصره کرد و تا ۴۰ روز پس از مرگ یزید در ۱۴ ربیع الاول سال ۶۴ که شامیان از مرگش با خبر شدند، این محاصره را ادامه داد.
- الامامه و السیاسه، ج ۲، ص ۱۲؛ شذرات الذهب، ابن عماد حنبلى، ج ۱، ص ۲۸۷٫
- تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج ۷ صص ۳۱۲۱-۳۱۱۷٫کامل ابن اثیر، ترجمه عباس خلیلی، ج ۳، صص ۲۶۰-۲۵۸٫)تاریخ سیاسی اسلام ،حسن ابراهیم حسن، ترجمه ابوالقاسم پاینده، صص ۳۵۴-
- تاریخ طبری ج ۶ ص۱۸۹