شب پنجم محرم ۱۳۹۳ – هیات سیدالشهداء تهران / موضوع سخنرانی: «یاری دادن خدا یعنی چه؟»
تمام موجوداتى که در این جهان میبینیم همه روزى معدوم بودهاند، سپس لباس وجود بر تن کردهاند، و یا به تعبیر دقیقتر روزى هیچ نبودهاند و سپس وجود شدهاند. این دلیل بر آن است که آنها “معلول” وجود دیگرى هستند و از خود هستى ندارند، و میدانیم هر وجود معلولى وابسته و قائم به” علت” خویش و سراپا نیاز و احتیاج است، و اگر آن علت نیز معلول علت دیگرى باشد او هم به نوبه خود محتاج و نیازمند خواهد بود، و اگر این امر تا بینهایت، تسلسل (ادامه) پیدا کند، مجموعهاى از موجودات نیازمند و فقیر خواهیم داشت، مسلم است که چنین مجموعهاى هرگز وجود نخواهد یافت، چرا که بینهایت نیاز، نیاز است، و بینهایت فقر، فقر. هرگز از بىنهایت صفر عددى به وجود نمىآید .چنین موجودی که علت مطلق است، از همه بینیاز است و همه در اصل وجود و استمرار آن، محتاج او هستند. فلذا خدا غنی خوانده میشود.
اما یک جاهای در قران با آیاتی روبرو میشویم که در برخورد اول خلاف موضوع غنی بودن خداوند را به ذهن متبادر میکند. مثلا خدا در سوره محمد آیه ۷ میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرْکُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ؛ ای مومنان، اگر خدا را یاری کنید خدا شما را یاری میکند و به شما ثبات قدم میدهد.»
خدایی که بینیاز و ستوده است، به بندگانش که روزیخوار و نیازمند اویند «یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ» (فاطر/۱۵)، امر فرموده تا یاریاش کنند «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا أَنْصارَ اللَّهِ» (صف/۱۴) اما چگونه بندگان ضعیفی همچون ما، میتوانند آفریدگارِ قادرِ متعال را یاری نمایند؟
در این آیه یک نکته باید تذکر داده شود: یاری کردن خدا بخاطر نیاز او نیست. ممکن است که گاهی ما به کمک کسی احتیاج داشته باشیم و بعد به او کمک کنیم، این یک رابطه ی طرفینی است. در مورد خدا، یاری کردن به این معنا نیست. در نهجالبلاغه داریم: «خدا از روی نیاز طلب یاری نکرده است. و از روی نداری طلب قرض نکرده است.» اینجا منظور یاری کردن دین خداست. در این آیه داریم که اگر شما خدا را یاری کردید. دین اوامر و نواهی دارد. اگر شما درخواست های دین را اجابت کردید یعنی خدا را یاری کردهاید. کسی که در جنگ احزاب در کنار پیامبر جنگید یعنی دین خدا را یاری کردهاست.
هنگامی که خداوند به مؤمنین امر میکند پروردگار خویش را یاری کنند، حواریونِ عیسی مسیح را مثال میزند و میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا کُونوا أَنصَارَ اللَّهِ کَمَا قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ لِلْحَوَارِیِّینَ مَنْ أَنصَارِی إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِیُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ» (صف/۱۴) یعنی: «اى کسانى که ایمان آوردهاید، یاوران خدا باشید همانگونه که عیسى بن مریم به حواریون گفت: چه کسانی یاوران من به سوى خدا هستند؟ حواریون گفتند: ما یاوران خداییم.» عیسی علیه السلام، از حواریون میپرسد: “چه کسانی مرا در انجام ماموریتی که از جانب خدا بر عهدهام است، یاری میکنند؟” حواریون پاسخ میدهند: “ما! ما یاوران خدا هستیم”.بنابراین، یاری کردنِ حضرت عیسی توسط مردم زمان خویش، نصرتِ خدا معنی شده است. چراکه حواریون در اجابت استنصار عیسی علیه السلام، میگویند:”ما یاریات میکنیم. همانا ما یاریگر خداییم”.
آفریدگار متعال، از میان بندگان خود، پاکترین، خالصترین و برترینشان را برگزیده و ایشان را به عنوان خلیفه و جانشین خویش به مردمان معرفی کرده است. دوستی با ایشان را دوستی با خود و دشمنی با آنها را، دشمنی با خویش میداند؛ یاری آنها را، یاری خود خوانده و ظلم به ایشان را، ظلم به خود دانسته است. (من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ح ۳۲۱۲، ص ۶۰۸) پس آن وقتی که میفرماید “مرا یاری کنید”، در واقع، امر به نصرتِ حجتها و جانشینانش بر روی زمین نموده است. لذا برای اطاعتِ امر پروردگار، مردمِ هر عصری باید به یاری حجت زمان خویش بشتابند.
یعنی مردمانِ عصر حضرت مسیح باید عیسی را یاری میکردند تا خدا را یاری کرده باشند؛ آنان که در دوران خاتم پیامبران میزیستند باید رسول اکرم را یاری مینمودند تا استنصار خدا بیپاسخ نماند؛ مردمِ زمان امیرمؤمنان، باید حضرتش را یاری میکردند تا خدا یاری شود؛ آنان که در زمان امام حسن و امام حسین بودند، باید ایشان را نصرت میکردند تا امر خدا را اطاعت کرده باشند… و امروز، یاری خدا، یاری آخرین برگزیده و جانشین او در زمین، حجت زنده و بر حقش، حضرت مهدی علیه السلام است. و نکته اساسی اینست که خداوند برای یاری شدنِ جانشینانش نیز نیازی به نصرتِ ما ندارد. اگر اراده کند، تمام مخلوقات، فرمان بُردار او و حجتهایش خواهند شد. خداوند، خود برای نصرتِ جانشینانش کفایت میکند. رسول اکرم فرمودهاند:”خدا برای دوستی و یاری خاندانم و امامان امتم کفایت میکند.” (بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۲۵۴)
اما پروردگار حکیم چنین اراده فرموده تا انسانها از روی میل و رغبت و با اختیار خویش، به یاری حجتهایش بشتابند و در این مسیر سرعت گرفته و حتی از یکدیگر سبقت گیرند. «فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ» (بقره/۱۴۸) در تفسیر این آیه امام باقر علیهالسلام فرمودهاند: “خیرات، ولایت ما اهل بیت است” (الغیبه للنعمانی، باب ۲۰، ح ۶، ص ۳۱۴) این عمل خیر، خود باعث فلاح و رستگاری آدمیان میشود. خداوند اراده فرموده تا با آزمونهای متعدد، مؤمنان راستین، از مدّعیان دروغین، بازشناخته شوند. یکی از راههای اثبات ادعای ایمان، یاری رساندن به خدا از طریق نصرت جانشینانش است. مؤمنان حقیقی، کلام خدا را که فرموده “ای مؤمنان مرا یاری کنید”، اصل اساسی زندگی خویش قرار داده، با انتخاب رضایت خدا، سعادت ابدی را برای خویش رقم میزنند. اما آنان که نفاق دارند و یا ایمانشان ناقص است، به بهانههای مختلف از این تکلیف شانه خالی میکنند و خویشتن را به هلاکت و شقاوت میسپارند.
خدا یاری گران حجتهایش را یاری میکند، هم به ایشان اجر و پاداش ویژهای عطا میفرماید. برترینِ این پاداشها همنشینی آنان با اهلبیت علیهم السلام در بهشت است.پیامبر اکرم درباره جایگاه انصاردین، فرمودهاند:” بهشت دارای سه درجه است. برترین درجهی آن جایگاه کسی است که محبت ما در قلبش است و با دست و زبان خویش ما را یاری میکند. (بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۹۳) در روایتی از وجود مقدس امام حسن مجتبی “آن که محبت ما را در دل دارد و با دست و زبان خویش ما را یاری میکند، همنشین اهل بیت در بهشت خواهد بود. (بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۱۰۳)
خداوند به بندگانش امر فرموده او را یاری کنند. مقصود از یاری پروردگار، یاری جانشینان خدا و هدایتگران الهی است. فلذا شما که کربلا مشرف می شوید به زیارت شهدای رکاب حضزت ومدفونین حرمش مشرف می شوید در زیارت انها می خوانید یا انصار دین الله.چون حسن دین خداستو یاری او یاری خداستوتکبر وعباس وزینب روی حساب فامیل بودن ونسبت حسین را یاری نکردند بله به حساب وظیفه قرآنی وارد کارزار شدند.امشب شب عبد الله بن حسن است در این یاری سن ملاک نیست همه سعادتمندان می توانند یاری گر خدا باشندوشهادت عبدالله رابطه مستقیم با گودال قتلگاه دارد فلذا زود وارد و خارج می شود او وقتی به عمو رسید که آقا در میان شمشیرها محاصره بود… (روضه)